عذرخواهی از وجدان و بازنگری در باورها: بازگشت به هویت ملی


بیست‌ودو سال پیش، در جستجوی حقیقت و آزادی، متنی نوشتم با نام «به همه دنیا میگویم: سلام هموطن» که ریشه در آرمان‌های جهان‌وطنی داشت. آن روزها، تحت تأثیر افکار گلوبالیستی و شعارهای بی‌مرز، مرزهای جغرافیایی و هویتی را کنار گذاشته و همه مردم جهان را هموطن خود دانستم. باور داشتم که تنها راه رهایی بشر، حذف مرزها و هویت‌های ملی است. اما امروز با وجدانی بیدار و نگاهی عمیق‌تر به تاریخ، فرهنگ و هویت ملی خود، از آن افکار خام و کودکانه پوزش می‌طلبم.

امروز باور دارم که هویت ملی نه مرزی برای اندیشه است و نه مانعی برای همزیستی مسالمت‌آمیز با دیگر ملت‌ها. بلکه، هویت ملی ستون استوار شخصیت فردی و جمعی ماست. ایران، با تاریخ چند هزارساله‌اش، با فرهنگ غنی و زبان فاخرش، سرزمین قهرمانان و بزرگان اندیشه است. سرزمینی که هزاران سال با وجود هجوم‌ها و فتنه‌ها پابرجا مانده و هویت خود را حفظ کرده است. چگونه می‌توانم از چنین افتخاری چشم بپوشم و آن را در مرزهای خیال خام جهانی بی‌هویت گم کنم؟

آن روزها ساده‌دلانه باور داشتم که حذف مرزها و یکپارچگی جهانی، عدالت و برابری را به ارمغان می‌آورد. اما تاریخ نشان داده است که بدون هویت و ریشه، هیچ انسانی نمی‌تواند به آزادی واقعی دست یابد. گلوبالیسم، برخلاف شعارهای فریبنده‌اش، چیزی جز ابزار افکار چپی برای نابودی فرهنگ‌ها و استثمار ملت‌ها نیست. 

من امروز می‌فهمم که وطن فقط خاک نیست، بلکه تاریخ، فرهنگ، زبان و مردمی است که آن را ساخته‌اند. وطن من ایران است؛ سرزمینی که کوروش کبیر با منشور حقوق بشر خود جهانیان را به عدالت و آزادی دعوت کرد. سرزمینی که فردوسی با شاهنامه‌اش روح مقاومت و پایداری را در جان ما دمید. چگونه می‌توان از چنین گوهری چشم پوشید؟

سربازی که از خاک وطن دفاع می‌کند، نه یک ابزار بی‌جان است و نه یک ماشین جنگی؛ او فرزند همان سرزمینی است که فرهنگ و تاریخش را با گوشت و پوست خود درک کرده است. پرچم ایران برای من فقط یک تکه پارچه نیست؛ نماد هویت و شرافت مردمانی است که برای بقا و سرافرازی جنگیده‌اند. امروز می‌دانم که احترام به پرچم و خاک کشور، احترام به خودم و به پیشینیانم است.

من از وجدان خود عذرخواهی می‌کنم که روزی ساده‌لوحانه اندیشیدم که با حذف مرزها، دنیا بهتر می‌شود. از فرهنگم، از پیشینیانم، از تاریخ پرافتخار ایران عذرخواهی می‌کنم که این ارزش‌ها را نادیده گرفتم. امروز با تمام وجود می‌دانم که آینده روشن ایران، در گرو پاسداری از هویت ملی و فرهنگی ماست.

از همه آنانی که روزی تحت تأثیر افکار کودکانه من قرار گرفتند، پوزش می‌طلبم. امروز با افتخار می‌گویم: من یک ایرانی‌ام، فرزند سرزمین پارس، و به این هویت می‌بالم. با تمام وجود برای سرافرازی ایران تلاش خواهم کرد و هرگز اجازه نخواهم داد که دشمنان تاریخ و فرهنگمان یا نام دین، آخوند و افکار چپ، ما را بی‌ریشه و بی‌هویت کنند.

امروز با افتخار و ایمان می‌گویم که ایران، تنها وطن من است. سرزمینی با تاریخ چند هزارساله، با فرهنگی غنی و مردمانی که همواره در برابر ظلم و تجاوز ایستاده‌اند. تمامیت ارضی ایران برای من خط قرمزی است که هیچ قدرت داخلی یا خارجی حق تعرض به آن را ندارد.

از دشمنان ایران، از آنانی که خاک و ناموس این سرزمین را تهدید می‌کنند، بیزارم. جمهوری اسلامی، حکومتی که نه‌تنها دشمن آزادی و حقوق مردم ایران است، بلکه بزرگ‌ترین تهدید علیه تمامیت ارضی و وحدت ملی ماست. حکومتی که با سرکوب و خشونت، با فساد و چپاول منابع ملی، و با دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی، ایران را به لبه پرتگاه کشانده است. آخوندها و مزدورانشان نه نماینده مردم ایران‌اند و نه پاسدار منافع ملی ما. آن‌ها دشمن مردم و سرزمین ایران‌اند و تاریخ، این خیانت را فراموش نخواهد کرد.

ایران، ملک هیچ حکومتی نیست. ایران متعلق به ملت ایران است، نه رژیم فاسدی که با سرکوب، دروغ و خرافات بر مردم حکمرانی می‌کند. حکومتی که آزادی را در بند کشیده، عدالت را ذبح کرده و اقتصاد کشور را به ورطه نابودی کشانده است.

ایران باید به دست مردمش و برای مردمش اداره شود. مردمانی که حق دارند سرنوشت خود را آزادانه و بدون ترس از سرکوب و خشونت تعیین کنند. ما ایرانیان سزاوار حکومتی هستیم که بر پایه دموکراسی واقعی، حقوق بشر و حاکمیت قانون استوار باشد. حکومتی که صدای مردم را بشنود و منافع ملی را بالاتر از منافع فردی و جناحی بداند.

امروز به این باور رسیده‌ام که تنها راه نجات ایران، سکولاریسم است. جدایی کامل دین از حکومت تنها راهی است که می‌تواند آزادی و برابری را برای همه ایرانیان، با هر باور و مذهبی، تضمین کند. دین، امری شخصی است و نباید ابزار سرکوب و حکومت باشد. تجربه تلخ جمهوری اسلامی نشان داد که پیوند دین و قدرت، جز فساد، خشونت و تبعیض نتیجه‌ای ندارد.

ایران آینده باید کشوری باشد که در آن هیچ فردی به دلیل باور دینی یا عدم باورش مورد تبعیض قرار نگیرد. باید حکومتی داشته باشیم که تنها بر اساس عقلانیت، تخصص و منافع ملی اداره شود، نه بر اساس خرافات و دستورات مذهبی. سکولاریسم، تضمین‌کننده برابری همه ایرانیان است؛ چه مسلمان، چه مسیحی، چه یهودی، چه بهایی، چه زرتشتی، چه بی‌دین و چه هر باور دیگری.

هیچ حکومتی بدون مشروعیت مردمی پایدار نمی‌ماند. ایران آینده باید بر اساس دموکراسی واقعی اداره شود؛ دموکراسی‌ای که در آن آزادی بیان، آزادی مطبوعات، حق تجمعات، و حق انتخاب آزادانه تضمین شده باشد.

حاکمیت از آن مردم است و هیچ قدرتی حق ندارد این حق را از ملت ایران سلب کند. مردم باید بتوانند آزادانه حکومت خود را انتخاب کنند، بدون تهدید، بدون سانسور و بدون فشار. عدالت، برابری و آزادی باید ستون‌های اساسی حکمرانی در ایران فردا باشد.

امروز بیشتر از همیشه می‌دانم که حفظ تمامیت ارضی ایران وظیفه‌ای ملی است. دشمنان خارجی و داخلی، از تجزیه‌طلبان تا مزدوران جمهوری اسلامی، همه در تلاش‌اند که ایران را تکه‌تکه کنند. اما ایران تنها با وحدت ملی و پاسداری از مرزهایش می‌تواند پابرجا بماند.

هر وجب از خاک ایران، از دریای خزر تا خلیج فارس، از کوه‌های کردستان تا سواحل بلوچستان، برای من مقدس است. ما اجازه نخواهیم داد که دشمنان این مرز و بوم، به بهانه‌های قومیتی، مذهبی یا سیاسی، وحدت ایران را به خطر بیندازند.

امروز از وجدان خود، از مردم ایران و از پیشینیانم پوزش می‌طلبم که روزی فریب شعارهای پوچ جهانی‌شدن و گلوبالیسم را خوردم. پوزش می‌طلبم که ساده‌اندیشانه از مرزها و پرچم‌ها بیزاری جستم، غافل از اینکه همین مرزها و پرچم‌ها، نماد هویت و مقاومت ما هستند.

امروز با افتخار و آگاهی می‌گویم: من ایرانی هستم. فرزند این خاکم و جانم را فدای حفظ هویت، فرهنگ، و تمامیت ارضی ایران خواهم کرد. باور دارم که تنها با وحدت، عقلانیت، سکولاریسم و دموکراسی است که می‌توانیم ایران را از چنگال دشمنان داخلی و خارجی نجات دهیم و دوباره آن را به جایگاه شایسته‌اش در جهان بازگردانیم.

اما این بازگشت به هویت ملی، به معنای دشمنی با ملت‌های دیگر نیست. من همچنان به همزیستی مسالمت‌آمیز با دیگر کشورها باور دارم، اما نه با انکار هویت خود. صلح واقعی زمانی به دست می‌آید که ملت‌ها با حفظ استقلال و هویت خود، بر پایه احترام متقابل با یکدیگر تعامل کنند. جهانی که در آن ملت‌ها با حفظ غرور ملی خود، در کنار یکدیگر برای پیشرفت بشریت تلاش می‌کنند، جهانی است که من به آن ایمان دارم.

ایران، خانه من است؛ خانه‌ای که به هیچ قیم و وصی نیاز ندارد. مردم ایران، وارثان حقیقی این سرزمین‌اند و حق دارند آزاد و سربلند زندگی کنند.

ایران، وطن من است و افتخار می‌کنم که فرزند این خاکم.

ایران را پس خواهیم گرفت.

 

احسان تاری نیا - لوکزامبورگ

نوشته شده در 10 اکتبر 2024