از باور به ایمان تا آزادی در آتئیسم: داستان یک تحول فکری


در طول زندگی‌ام، سفری پر از جست‌وجو و کنکاش‌های عمیق فکری و روحی را تجربه کردم که در نهایت مرا به جایی رساند که به جای ایمان به یک دین یا خدای خاص، باور به خودم و علم را در آغوش کشیدم. از زمانی که به یاد دارم، همواره به دنبال پاسخ‌های عمیقی برای سؤالات بنیادین بشر مانند "ما چرا اینجا هستیم؟"، "چه کسی جهان را خلق کرده است؟"، و "آیا زندگی پس از مرگ وجود دارد؟" بوده‌ام. این جست‌وجو مرا به مطالعه و تجربه ادیان مختلف کشاند، اما در نهایت مرا به سمت آتئیسم هدایت کرد. در این مقاله می‌خواهم تجربه و تفکراتم را در مسیر این سفر به‌طور مفصل شرح دهم.

گام اول: ایمان و اعتقاد اولیه
در ابتدا، همانند بسیاری از افراد، در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمدم و باورهایم از کودکی تحت تأثیر این محیط شکل گرفت. ایمان به خدا و انجام مراسم دینی به عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی روزمره‌ام بود. از شرکت در نمازهای جماعت گرفته تا یادگیری اصول اخلاقی از متون مقدس، همه اینها در عمق وجودم نفوذ کرده بود. احساس می‌کردم که با این باورها، به نوعی به سؤالات بزرگی که در ذهنم بود، پاسخ داده می‌شود. اما با گذشت زمان، این پاسخ‌ها دیگر برایم کافی نبود.

گام دوم: آغاز شک و جست‌وجوی حقیقت
در دوران نوجوانی، سؤالات بیشتری در ذهنم پدیدار شد. متوجه شدم که بسیاری از آموزه‌های دینی که به من آموزش داده شده بود، در تناقض با منطق و علم هستند. نمی‌توانستم درک کنم که چگونه داستان‌های اسطوره‌ای و معجزات دینی می‌توانند واقعیت داشته باشند، در حالی که علم به تدریج توضیحات منطقی‌تری برای پدیده‌های طبیعی ارائه می‌داد. این تناقضات باعث شد تا به دنبال پاسخی بیشتر از آنچه در متون دینی آمده بود، باشم.

گام سوم: تجربه ادیان مختلف
با پیشرفت در مطالعاتم، تصمیم گرفتم ادیان مختلف را تجربه و بررسی کنم. از مسیحیت گرفته تا اسلام، زرتشت، بودیسم، بهائیت و عرفان هر کدام را با دقت مطالعه کردم. هر دین به نوعی به سؤالات من پاسخ می‌داد، اما هرگز نتوانستم در هیچ‌کدام از آنها احساس کامل آرامش یا قناعت کنم. هرچه بیشتر مطالعه می‌کردم، به این نتیجه می‌رسیدم که تمامی این ادیان، در اصل تلاش‌هایی برای توضیح جهان و معنای زندگی هستند که در طول تاریخ بشری پدید آمده‌اند. هر دین بر اساس فرهنگ، تاریخ و جامعه‌ای که در آن رشد کرده، شکل گرفته بود و هیچ‌کدام نتوانستند به من آن پاسخ قطعی و علمی که به دنبالش بودم، بدهند.

گام چهارم: برخورد با واقعیت علم و فلسفه
در میانه‌های این جست‌وجو، به دنیای علم و فلسفه علاقه‌مند شدم. مطالعه‌های علمی در مورد منشأ جهان، نظریه‌های تکامل و تحقیقات فلسفی در مورد معنا و مفهوم زندگی، مرا به این نتیجه رساند که بسیاری از سؤالاتی که دین به آن‌ها پاسخ داده است، در واقع به شکل علمی و منطقی قابل توضیح هستند. مفاهیمی مانند خلقت جهان در هفت روز یا وجود بهشتی بعد از مرگ، برایم بیش از پیش غیرمنطقی و خیالی به نظر می‌آمد. اینجا بود که به این درک رسیدم که نیازی به تکیه بر ایمان و باور به خدا نیست تا جهان را درک کنیم.

گام پنجم: پذیرش آتئیسم
پس از سال‌ها مطالعه و تجربه، به این نتیجه رسیدم که نیازی به دین ندارم. آتئیسم برای من به معنای آزادی فکری و رهایی از قید و بندهایی بود که ادیان مختلف بر زندگی انسان‌ها تحمیل کرده‌اند. در آتئیسم، هیچ خدایی نیست که بر من قضاوت کند یا اعمالم را بسنجاند. من مسئولیت کامل زندگی و تصمیم‌هایم را به عهده گرفتم و دیگر نگران این نبودم که آیا آنچه انجام می‌دهم، با دستورات یک قدرت فراتر همخوانی دارد یا نه. این حس رهایی برایم بسیار آرام‌بخش بود.

گام ششم: ارزش‌های انسانی به جای دستورات دینی
یکی از چالش‌هایی که بسیاری از افراد در مواجهه با آتئیسم دارند، این است که فکر می‌کنند بدون دین، زندگی بدون اخلاق و ارزش خواهد بود. اما من به این نتیجه رسیدم که ارزش‌ها و اصول اخلاقی نیازی به ریشه در دین ندارند. در واقع، بسیاری از ارزش‌های اخلاقی که ادیان آموزش می‌دهند، می‌توانند به‌طور طبیعی از نیازهای انسانی و اجتماعی ما ناشی شوند. نیاز به عدالت، همدلی، کمک به دیگران و رعایت حقوق همدیگر، همگی بر اساس انسانیت ماست، نه الزامی از سوی یک خدا.

گام هفتم: مسئولیت‌پذیری به جای انتظار از غیب
یکی دیگر از تحولاتی که با پذیرش آتئیسم در زندگی‌ام رخ داد، پذیرش مسئولیت کامل برای تمام جنبه‌های زندگی‌ام بود. دیگر منتظر نبودم که نیرویی فراطبیعی مشکلاتم را حل کند یا به من کمک کند. این من بودم که باید با تلاش، پشتکار و عقل خود، مسیر زندگی‌ام را هموار کنم. این دیدگاه به من احساس قدرت بیشتری داد، زیرا دیگر احساس نمی‌کردم وابسته به نیرویی ناشناخته برای رسیدن به اهدافم هستم.

گام هشتم: تجربه زندگی بدون ترس از مرگ
یکی از مهم‌ترین چالش‌های فکری‌ام، همیشه مسئله مرگ بود. باور به زندگی پس از مرگ و بهشت و جهنم، چیزی بود که در طول زندگی‌ام مرا تحت تأثیر قرار داده بود. اما با پذیرش آتئیسم، به این نتیجه رسیدم که مرگ بخشی طبیعی از زندگی است و نیازی نیست که از آن بترسم. اگر زندگی ما پایان‌پذیر است، به جای نگرانی از آن، باید آن را به بهترین شکل ممکن سپری کنیم و از هر لحظه‌اش لذت ببریم.

گام نهم: برخورد با مخالفت‌ها
با اینکه آتئیسم برای من راهی منطقی و آزادانه برای زندگی است، اما مواجهه با مخالفت‌های اطرافیانم همواره چالش‌برانگیز بوده است. بسیاری از افراد، به خصوص کسانی که عمیقاً به دین و مذهب پایبند هستند، نمی‌توانند درک کنند که چگونه می‌توان بدون خدا و دین زندگی کرد. این مخالفت‌ها گاهی شدید و حتی توهین‌آمیز بوده‌اند. اما من با اعتماد به نفس و بر اساس استدلال و منطق خود، توانستم این انتقادات را بپذیرم و از باورم دفاع کنم.

گام دهم: نقش آگاهی و آموزش
به نظر من، آگاهی و آموزش نقش بسیار مهمی در پذیرش آتئیسم ایفا می‌کند. بسیاری از افراد به دلیل عدم آگاهی از مفاهیم علمی و فلسفی، به باورهای دینی چنگ می‌زنند. اگر بتوانیم از طریق آموزش و ارتقای سطح علمی جامعه، به افراد کمک کنیم تا سؤالاتشان را به شیوه‌ای منطقی و علمی پاسخ دهند، شاید بسیاری از آن‌ها نیز مانند من، به این نتیجه برسند که نیازی به دین ندارند.

گام آخر یا دوباره گام اول: آتئیسم، راهی به سوی آزادی و آگاهی
در نهایت، سفرم از ایمان به دین تا پذیرش آتئیسم، یک تجربه عمیق و شخصی بوده است که نه تنها باعث شد تا به خودم و عقلم بیشتر اعتماد کنم، بلکه مرا به درکی عمیق‌تر از جهان و جایگاه خودم در آن رساند. آتئیسم برای من راهی به سوی آزادی فکری و رهایی از قید و بندهای نادانی و خرافات است. در این مسیر، به این درک رسیدم که انسان، خود خالق معنای زندگی‌اش است و نیازی به نیروهای ماوراءالطبیعه برای یافتن شادی و معنا ندارد.

حسرت و پشیمانی
حسرت و پشیمانی، بخشی از تجربیات انسانی است که اغلب ما در مراحل مختلف زندگی با آن روبه‌رو می‌شویم. در طول این سال‌ها که به دنبال حقیقت تجربی بودم و مسیرهای گوناگونی را در جستجوی پاسخ‌های عمیق و بنیادین پیمودم، همیشه به یک نکته فکر می‌کردم: چه می‌شد اگر از همان ابتدای کودکی یا حداقل در سنین پایین‌تر به این نتیجه رسیده بودم که خدا و ادیان همگی ساخته دست بشر هستند؟ چه می‌شد اگر زودتر به واقعیت‌هایی که حالا برایم روشن است، دست می‌یافتم؟ این همان حسرتی است که مرا بارها به فکر فرو برده است. به حال آنانی که از سنین کم، فارغ از قید و بندهای مذهبی به این حقیقت رسیده‌اند، غبطه می‌خورم.
این افراد، کسانی هستند که شاید با چشمانی بازتر و ذهنی آزادتر از همان ابتدای جوانی یا حتی کودکی، به نقد دین و باورهای دینی پرداخته و به حقیقتی که من دیرتر به آن رسیدم، دست یافته‌اند. در حالی که من سال‌ها از زندگیم را صرف بحث و دفاع از باورهایی کردم که اکنون برایم پوچ و غیرمنطقی به نظر می‌رسند. حالا که به گذشته نگاه می‌کنم، پشیمانم از بحث‌هایی که در دوران دینداری‌ام با این افراد داشتم. بحث‌هایی که شاید در آن زمان از سر ایمان و اعتقاد کورکورانه انجام می‌دادم، اما اکنون متوجه شده‌ام که چقدر باطل و نادرست بوده است.
این پشیمانی از آن روست که در آن زمان، به جای اینکه گوش بسپارم و با ذهنی باز به سخنانشان فکر کنم، در پی دفاع از باورهایی بودم که صرفاً از محیط و سنت‌ها به من آموخته شده بودند. آن‌روزها نمی‌دانستم که این افراد، برخلاف تصوراتم، راهی آزادتر و منطقی‌تر را برگزیده‌اند؛ راهی که من امروز پس از سال‌ها کنکاش، به آن رسیده‌ام.
اما همین حسرت و پشیمانی، به من یادآور می‌شود که حقیقت، هرچند دیر، اما سرانجام خود را آشکار می‌کند و هیچ‌گاه برای پذیرش آن دیر نیست.


اما آتئیست‌ها چه می‌خواهند؟ نگاهی از دیدگاه من
پس از سال‌ها جست‌وجو، مطالعه و تجربه‌های متفاوت در مسیر شناخت حقیقت، به این باور رسیدم که آتئیسم پاسخی منطقی به سؤالات بنیادین بشر درباره هستی، اخلاق، و جایگاه انسان در جهان است. این تصمیم حاصل تلاشی بی‌وقفه برای درک جهان و به دست آوردن آزادی فکری بود. اکنون که این مسیر را طی کرده‌ام، به وضوح می‌دانم که خواسته‌های من و بسیاری از آتئیست‌ها، فراتر از صرفاً عدم باور به خداست. ما به دنبال ایجاد جامعه‌ای هستیم که بر اساس منطق، علم، انسانیت و حقوق برابر برای همه بنا شود.

۱. جست‌وجوی حقیقت بر اساس عقل و منطق
برای من، اولین گام در مسیر آتئیسم، انتخاب عقل و منطق به عنوان راهنمای اصلی زندگی بود. همه ادیان مدعی پاسخگویی به سؤالاتی هستند که ذهن انسان را به چالش می‌کشند، اما در نهایت به پاسخ‌هایی کلیشه‌ای و گاهی متناقض رسیده‌ام. من می‌خواهم جهانی را درک کنم که بر اساس شواهد و واقعیات علمی قابل توضیح باشد، نه تکیه بر داستان‌های قدیمی یا باورهای غیرمنطقی. آتئیست‌ها خواهان زندگی در دنیایی هستند که در آن دانش و خرد، چراغ راه انسان‌ها باشد.

۲. جدایی دین از حکومت: تضمین عدالت و برابری
یکی از آرمان‌های مهم آتئیست‌ها، از جمله خودم، جدایی کامل دین از حکومت (سکولاریسم) است. دین به‌طور تاریخی همواره بر ساختارهای قدرت تأثیر گذاشته و باعث تبعیض‌های گسترده شده است. ما معتقدیم که دولتی که بر پایه اصول سکولار بنا شده، می‌تواند به عدالت و برابری واقعی نزدیک‌تر باشد. چنین دولتی، تضمین می‌کند که تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌ها بر اساس منافع عمومی و نه دینی یا مذهبی، صورت گیرد. برای من، حکومت سکولار نشانه‌ای از احترام به تمامی باورها و حقوق شهروندان است.

۳. آزادی اندیشه و بیان: حق انسانی من
به عنوان یک آتئیست، آزادی اندیشه و بیان برایم یکی از اصول اساسی است. هر فردی باید آزاد باشد تا باورهای خود را بدون ترس از مجازات یا تحقیر ابراز کند. این آزادی شامل حق نقد دین نیز می‌شود. آتئیست‌ها خواهان جامعه‌ای هستند که در آن مردم بدون محدودیت فکری زندگی کنند. من معتقدم که آزادی تفکر و ابراز عقاید، نه تنها حقوق فردی را تضمین می‌کند، بلکه جامعه را به سمت گفت‌وگوی سازنده و رشد فکری سوق می‌دهد.

۴. احترام به حقوق بشر و کرامت انسانی
آتئیسم برای من به معنای احترام به تمامی انسان‌ها، فارغ از مذهب، نژاد یا جنسیت است. ما باور داریم که ارزش‌ها و اصول اخلاقی باید مبتنی بر انسانیت و حقوق بشر باشد. در دنیای بدون دین، عدالت و برابری واقعی تنها از طریق احترام به حقوق همه افراد میسر می‌شود. از این رو، آتئیست‌ها به دنبال حذف تبعیض‌های مذهبی و ساختن جامعه‌ای هستند که در آن انسان‌ها بر اساس کرامت و شأن خود قضاوت شوند.

۵. آموزش و آگاهی: کلید رهایی از خرافات
آتئیست‌ها، از جمله خود من، اهمیت زیادی به ترویج آموزش و آگاهی عمومی می‌دهند. من باور دارم که بسیاری از باورهای نادرست و خرافات در سایه جهل و ناآگاهی رشد می‌کنند. آموزش صحیح علمی و تفکر انتقادی، انسان‌ها را از دام این باورها رهایی می‌بخشد. من می‌خواهم در جهانی زندگی کنم که در آن مردم از علم و دانش برای شناخت جهان استفاده کنند و تصمیمات خود را بر پایه آگاهی و شناخت دقیق بگیرند.

۶. اخلاق انسانی به جای دستورات دینی
برای بسیاری از افراد، این سؤال پیش می‌آید که آتئیست‌ها بدون دین چگونه اخلاق را تعریف می‌کنند. اما حقیقت این است که من و بسیاری از آتئیست‌ها به اخلاق مبتنی بر انسانیت و تجربه جمعی باور داریم. نیازی نیست که اخلاق از دینی خاص ناشی شود؛ بلکه می‌توان از اصول مشترک انسانی مانند همدلی، عدالت و انصاف برای رفتار اخلاقی بهره برد. من معتقدم که رفتار درست و انسانی، نتیجه درک نیازهای دیگران و احترام به آن‌هاست، نه الزام به پیروی از قوانین مذهبی.

۷. حفاظت از محیط زیست: مسئولیتی مشترک
برای من و بسیاری از آتئیست‌ها، حفاظت از محیط زیست یکی از مسئولیت‌های اساسی بشر است. ما به جای تکیه بر وعده‌های الهی برای آینده جهان، به این باور رسیده‌ایم که باید به طور فعالانه از زمین محافظت کنیم و آن را برای نسل‌های آینده حفظ کنیم. این مسئولیت فقط بر دوش ماست، زیرا هیچ نیروی ماوراءالطبیعه‌ای وجود ندارد که این وظیفه را انجام دهد.

۸. ترویج صلح و همبستگی جهانی
آتئیست‌ها به دنبال جهانی صلح‌آمیز و همبسته هستند که در آن اختلافات مذهبی و قومی باعث تفرقه و جنگ نشود. به‌عنوان یک آتئیست، من معتقدم که با کاهش نفوذ مذهب در سیاست، می‌توان به توافقات و همکاری‌های بین‌المللی دست یافت که بر اساس منافع مشترک و ارزش‌های انسانی بنا شده است. دین و تعصبات مذهبی همواره منبع بسیاری از جنگ‌ها و درگیری‌ها بوده‌اند، و ما به دنبال آنیم که این موانع را از میان برداریم.

۹. مبارزه با خرافات و شبه‌علم: دفاع از حقیقت
در جهانی که پر از اطلاعات نادرست و شبه‌علمی است، آتئیست‌ها بر این باورند که باید با خرافات و باورهای نادرست مقابله کرد. برای من، دفاع از علم و حقیقت نه تنها یک ضرورت شخصی، بلکه وظیفه‌ای اجتماعی است. آگاهی‌بخشی و مبارزه با گمراهی‌های فکری، یکی از اصلی‌ترین خواسته‌های آتئیست‌هاست. ما به دنبال ساختن جامعه‌ای هستیم که در آن حقیقت و علم جایگزین باورهای غیرمستند و نادرست شوند.

۱۰. احترام به حق انتخاب فردی
آتئیسم برای من معنای عمیقی در زمینه آزادی فردی دارد. هر فرد باید بتواند بدون دخالت یا فشار خارجی، مسیر زندگی خود را انتخاب کند. این حق شامل انتخاب در مسائل دینی، اخلاقی و سبک زندگی نیز می‌شود. ما معتقدیم که هیچ فرد یا نهادی نباید آزادی‌های شخصی دیگران را محدود کند، به خصوص در زمینه‌هایی مانند انتخاب مذهب، بدن خود یا سبک زندگی.

جمع‌بندی: جهانی بهتر بر پایه علم و انسانیت
در نهایت، آنچه من و بسیاری از آتئیست‌ها می‌خواهیم، جهانی است که در آن انسان‌ها بتوانند با آزادی و بر اساس اصول عقل، علم و انسانیت زندگی کنند. ما به دنبال جامعه‌ای هستیم که در آن همه افراد، فارغ از باورهای دینی، از حقوق برابر برخوردار باشند و در صلح و احترام متقابل زندگی کنند. آتئیسم برای من، نه تنها راهی برای رهایی از باورهای خرافی، بلکه مسیری به سوی ساختن جهانی بهتر و عادلانه‌تر است. 

نوشته شده در 10 اکتبر  2024
احسان تاری نیا - لوکزامبورگ