ماجرای بازداشت دختر ۲۲ ساله به نام مهسا امینی اهل استان کردستان که بر اثر جراحات ناشی از ضرب و شتم ماموران گشت کشتار (ارشاد) درگذشت، در چند روز گذشته، سطحی گسترده از واکنش چهرهها و کاربران شبکههای اجتماعی را به همراه داشته است.
با کمی مطالعه غیر مغرضانه تاریخ اسلام این نکته به وضوح آشکار می شود که شخصیت محمد بیشتر از آنکه به موسی,عیسی یا پیامبران دیگر شباهت داشته باشد به "چنگیز خان مغول" شبیه است, محمد مانند سرکرده یک گروه راهزن به یارانش فرمان قتل و غارت و تجاوز می دهد! ماله کشان دینی تقلا می کنند که توحش محمد را با "معصوم" دانستن او توجیح کنند, اما روایات تاریخی و آیات کتاب او چیزی غیر از این را نماین میکند.
به طور قطع توحش محمد و دین او اسلام برای کسانی که بی طرفانه به متون اسلامی نگاه میکنند پوشیده نیست, تاریخ اسلام, رفتار محمد و صحابه و آیات قرآن دال بر این موضوع هستند. شاید بتوان گفت که این توحش نهادینه در رفتار محمد ریشه در زمان و مکان زندگی او داشته ولی بر خلاف دیگر سنت های گذشته که با گذشت زمان و تغییر در سبک زندگی دستخوش دگرگونی می شوند, سنت های اسلامی و رفتار محمد به عنوان فرستاده "اللّه" برای پیروان این دین قابل تغییر نیست.
امروز بیشتر از هر زمانی این توحش محسوس است, همین هفته یک دختر کُرد به خاطر رعایت نکردن حجاب اجباری در تهران توسط گشت کشتار (گشت ارشاد) دستگیر شدو چند ساعت بعد جسد وی را که معلوم نیست تحت چه شرایطی و چه شکنجه های سکته مغزی کرده بود تحویل خانواده اش دادند. از این قبیل رفتارهای توحش آمیز مسلمانان در دهه های گذشته بار ها باعث بهت جهانیان و انزجار عمومی از اسلام شده، دینی که به با هروسیله ای مانند کتک، باتوم، زندان شکنجه و اعدام شما را به زور میخواهند در بهشت فرضی خود فرو کنند. اینجا ماله کشان دینی که متوجه آثار مخرب چنین رفتار هایی به دکان دین اسلام هستند, دست به کار می شوند و با دلایل مختلف شروع به توجیه این وقایع می کنند; همه ما بار ها این توجیه های احمقانه را شنیده ایم, "این اسلام واقعی نیست" , " اسلام دین صلح هست"." هیچ جا در قرآن نیامده که باید این کار ها را کرد"," بر سر پیامبر خاکستر ریختند و او کاری نکرد." و هزاران حرف مفت دیگر که فقط میخواهند این دین توحش آمیز را که زاده تخیل و توهُم ذهن پیامبری شیزوفرنی بوده را از هر نوع انتقاد و مخالفتی معصون بدارند.
این قبیل مزخرفات ساخته و پرداخته ماله کشان دینی فقط به درد کسانی می خورد که از تاریخ اسلام و زندگی محمد بی اطلاع هستند, همانطور که از توحش مسلمانان در قرون اخیر تصاویر و مستندات بی شماری وجود دارد از توحش محمد و یارانش اسناد تاریخی زیادتری موجود است که به وضوح نشانگر ذات پلید محمد و خدایش اللّه است.
وقتی که انسان وقیه المنظری مثل خامنه ای که ادعای نمایندگی خدا را برای کل مسلمانان دنیا دارد و همانند پیامبرش هتک حرمت، تجاوز و قتل را برای همه طرفداران و ذوب شدگان در ولایت اش حلال و آزاد میداند و حکم جهاد آتش به اختیار را برای پیروانش صادر میکند، شنیدن این چنین اخباری دور از انتظار نیست.
دردا که مهسا اولین قربانی ارشاد طالبانیستی یا داعشی و زن ستیزی ارتجاعی و قرون وسطایی در کشور ما نیست. اگر سازوکاری برای شناسایی، محاکمه و مجازات اسیدپاشان اصفهان وجود داشت، اگر سیستم اثربخشی برای محاکمه و مجازات قاتلین محفلی کرمان وجود داشت، اگر سیستمی برای محاکمه و مجازات قاتلین دکتر زهرا بنی یعقوب و زهرا کاظمی خبرنگار ایرانی – کانادایی وجود داشت، اگر سیستمی برای پیگیری و روشن کردن چگونگی مرگ ترانه موسوی و شناسایی و محاکمه و مجازات قاتلین او وجود داشت، اگر کسی وجود داشت که پاسخگوی اعتراف تلویزیونی سپیده رشنو و آثار به جا مانده از ضرب و جرح بر صورت و چشم راستش باشد، اگر محاکمه ای عادلانه برای اعدام بیگاناهانه نوید افکاری بود، اگر اثری از استقلال قوا به عنوان رکن مهم جمهوریت وجود داشت و از اراده و اختیار محاکمه و مجازات چنین مجرمانی برخوردار بود، و اگر مطبوعات آزاد و احزاب آزادی در این جامعه وجود داشتند، اگر حق اعتراض عمومی و راه پیمایی برابر اصل ۲۷ قانون اساسی مجاز بود و اگر حداقلی از شرافت در نمایندگان مجلس یافت می شد تا در نطق های پیش از دستورشان این پدیده های توحش را به نقد و چالش بکشند و دولت را به دلیل نقض حقوق طبیعی و شهروندی مردم مورد استیضاح قرار دهند و اگر به جای ترویج و توصیه تجاوز به حقوق زنان تحت عنوان آتش به اختیار، به نظارت و کنترل رعایت حقوق حداقلی طبیعی و قانونی مردم توصیه می شد و …. امروز شاهد این گونه فجایع نبودیم.
این فجایع محصول انباشت قرن ها، سال ها و دهه ها توصیه، توجیه، حمایت و هدایت رویکرد خلافت اسلامی است. امروز زنان و دختران و مادران و خواهران ما در سطح کشور در معرض تهدید چنین توحش ها و فجایعی قرار دارند چون اسلام آن را بلامانع و آزاد میداند، باید هر چی فریاد داریم بر سر اسلام و اسلامگرایان زد، کنار بگزارید افکار احمقانه را که هر مسلمانی اینگونه وحشی نیست، اسلام خامنه ای اسلام واقعی نیست، یا اسلام شیعی آن است اسلام سنی فلان، ثمره درخت سیب، سیب است نه پرتقال، اسلام لیبرال و افراطی نداریم وقتی که اصل دین و راه و روش و پیامبرش زیر سوال است.
مشکل جامعه ما فقط اجرای دستورکارهای نئولیبرالی و به فلاکت کشاندن مردم، نابودی اقتصاد ملی، فساد نهادینه شده و ساختاری و سرکوب فعالان کارگری و …نیست. در تمام کشورهای اسلامی این رویکردها را دنبال می کنند. ما در اینجا با نوعی رویکرد قرون وسطایی به حقوق انسان ها به ویژه حقوق طبیعی زنان و نوعی زن ستیزی ریشه دار در ارکان ایدئولوژیک و هویتی نظام مسلط مواجهیم که هر از چند گاهی فاجعه ای از این دست را خلق می کند و وجدان جامعه را به شدت دچار آزردگی و خشم نفرت می کند. مردم در مهسا، دختر، خواهر و عزیز خود را می بینند.
مسئولیت این جنایت تنها به کسی که مهسا را مورد ضرب و شتم قرار داده است، مربوط نمی شود بلکه به:
همه آنهایی مربوط است که جنایات و نقض حقوق طبیعی و قانونی شهروندان به ویژه زنان را دیدند و می بینند و سکوت می کنند.
آن ها که در جایگاه قضایی، وظایف قضایی خود را برای شناسایی و بازداشت و محاکمه متجاوزان به حقوق انسان ها و به ویژه زنان هیچ گاه به درستی انجام نداده، مماشات با مجرمان را پیشه کرده و به هر دلیل متجاوزان به حقوق زنان را مجازات نکرده اند. آنهایکه دین پدرانشان را بدون اینکه چیزی درباره آن بدانند به زور در گوش نوزاد تازه متولد شده اذان میدهند و به زور یک اذان و بریدن تکه پوستی از آلت مردانه یا زنانه او را مسلمان مینامند.
تا زمانی که مردم ایران نفهمند که این باور احمقانه اجداد و پدرانشان است که در قالب کتابی شیطانی به نام قرآن بر روی طاقچه های خانه هایشان دشمن اصلی آنهاست آش همان آش است و کاسه همان کاسه. حالا بگزارید به گونه ای دیگر به این جریان بنگریم بر فرض مثال حکومت جمهوری اسلامی ساقت شود، بعد از آخوند های وحشی قرار است چه کسی زمام حکومت را به دست بگیرد؟
به نظر من به حال مردم هیچ فرقی نخواهد کرد که چه کسی بر سر حکومت خواهد بود تا زمانی که قلاده ای بر گردن این دینداران و دکان داران دینی گذاشته نشود و هر یک را در مسجد و خانه خود زنجیر نکنند، و به مردم بفهمانند که دین جدا از سایست و حکومت است. دینی که با حریم شخصی تو، با پوشش تو، با نوشیدن تو، خوردن تو، تفکر تو، قلم تو و ... کار دارد جایش فقط در زباله دان تاریخ است. چند مهسای دیگر باید قربانی شود تا به چهره واقعی اسلام برای همه نمایان شود؟
این وظیفه تک تک روشن اندیشان، احزاب، سازمان ها و اپوزیسیون های غیر مذهبی است که چهره واقعی اسلام را به مردم ایران و تمام دنیا نمایان کند و دست از گوشه نشینی بردارند و رویه خود را از یکی به نعل زدن و یکی به میخ زدن را کنار گذاشته و با شعار دین از سیاست و حکومت جدا دل مردم را به دست آورند. فراموش نکنید که رنسانس و انقلاب روشنگری 600 سال پیش از دل حکومت پاپ و واتیکان بیرون آمد و مردم به درجه ای از فهم رسیدند که خادمین کلیسا را به کلیسا ها بازگرداندند و حکومت را از دین جدا و دست دینداران را از حکومت کوتاه کردند. دوران حال حاضر خاورمیانه چیزی بدتر از قرون وسطای آن زمان است و دارای پتانسیلی برای انفجار بر علیه دین که نیاز به جرقه ای دارد برای آتش زدن فتیله آن.