تنظیم شده توسط احسان تاری نیا برای خواندن در تجمع 9 اکتبر 2022 و ترجمه و ارسال برای مقامات لوکزامبورگی
ایران هماکنون در شرایط انقلابی بسر میبرد و اعتراضات سراسری و شعارهای سر داده شده توسط معترضان بخوبی گویای چنین وضعیتی است. مردم به طور مستقیم علی خامنهای، رهبر خودکامه جمهوری اسلامی را به عنوان دیکتاتور مورد خطاب قرار داده و خواستار سرنگونی او و نظام ولایت مُطلقه او شدهاند. این که چگونه پس از کمتر از نیم قرن جامعه ایران از انقلابی به انقلابی دیگر گذار کرده ،با نگاهی سریع به دوران زمامداری خامنهای و انتخاب اشتباه حکومت اسلامی آشکار است. خامنهای و بیتش در دوران 33 ساله ولایت مُطلقهاش بر ایران همه تلاشهای سیاسی اصلاحطلبانه و مسالمتآمیز را به شدیدترین شکل ممکن سرکوب کردند بهطوری که امر سیاسی در ایران ممتنع و هر گونه فعالیت سیاسی بیحاصل شد.
وضعیت اسفناک اقتصادی، فِقدان حداقلی آزادیهای اجتماعی، نابودی محیط زیست، فساد سیستماتیک، افزایش نهادهای امنیتی و پلیسی، تهیکردن سفره های مردم، انحصار رسانهای، سرکوب شدید اقلیتهای قومی، دینی و مذهبی، عدم تحقق هیچ یک از خواستههای ملیتها و قومیتها، میلیتاریزه کردن نهاد دولت، سیاست منطقهای خَصمانه، دخالت در امور حکومتی کشورهای همسایه، افزایش تصاعدی اعدامها و زندانیان، بحرانسازی پیوسته با جامعه جهانی، میلیشاسازی و تهدید همسایگان، تنها نمونهای از حاکمیت اسلامگراهای ایرانی بهویژه در دوران حکمرانی مُطلقه خامنهای است.
اعتراضات جاری هر چند با «مسئله» قتل حکومتی مهسا امینی آغاز شد اما در ادامه با شعارهایی که مطرح شد، اعتراضات از این مسئله فراتر رفت و مردم خواستار دگرگونی وضع موجود شدند. برخی، اعتراضات سراسری کنونی را تنها به مسئله حجاب و حقوق زنان مرتبط میکنند. اینان بر این باورند که معترضان به دنبال حذف حجاب بوده و از این طریق خواستار بیبندوباری در جامعه هستند. بدون شک مسئله «حجاب اجباری» و ستم مضاعف علیه زنان و دختران ایران از مهمترین دلایل اعتراضات کنونی بوده و حضور زنان محذوف، برجستهترین تفاوت خیزش کنونی با اعتراضات پیشین بوده است. اما تراکم مشکلات پیش گفته و عدم توانایی نظام جمهوری اسلامی در تحقق حداقلی از خواستههای مردمی، اصلیترین و عینیترین علت اعتراضات کنونی و اعتراضات پیوسته یک دهه اخیر بوده است. مسئله حجاب در اعتراضات کنونی باید به آزادیهای فردی و مدنی ارجاع داده شود. میلیونها ویدیوی منتشر شده از این اعتراضات، حضور همزمان زنان و دختران محجبه و بیحجاب در کنار هم را نشان داده است. این که این اعتراضات به دنبال گسترش بیبندوباری بوده، بدون شک ادعای احمقانه و فریبکارانه یک نظام در حال فروپاشی برای تحریک احساسات مذهبی مردم بوده است.
جدا از قیام مردم داخل ایران این وظیفه تک تک ما ایرانیان خارج از کشور است که با وجود مسدود کردن اینترنت که باز یک سند برای اثبات دیکتاتوری مُطلقه حکومت جمهوری اسلامیست، صدای مردم ایران باشیم در گوش مقامات اروپایی، و به همه ایرانیان خارج نشین باید گفت دیگر وقت بی طرفی و اندیشیدن به نفع شخصی نیست. جمهوری اسلامی که از روابط زناشویی تا امر سیاسی و از لقمه نان مردم تا جایگاه اجتماعی شهروندان به خود اجازه دخالت میدهد، مسئولیت کامل وضع کنونی مردم ایران را برعهده دارد، مشارکت در روند انقلابی کنونی به معنای تغییر در تمام این حوزهها است. فعالان مدنی و اجتماعی که معترض وضع موجودند اما از گذشته گلایه دارند، برای آن که مجددا از نیرویی فاعل به منفعل تبدیل نشده و تنها موضوعی برای تغییر باقی نمانند، باید در روند کنونی فعالانه مشارکت کنند. حضور فعالانه در سیر حوادث انقلابی در ایران، هم به تقویت روند انقلابی منجر میشود و هم به معنای مشارکت آگاهانه در فرایند شکلدهی به وضعیت پسا انقلابی است. انقلاب منتظر کسی نمیماند، اما حضور هر چه بیشتر مردم، باعث کاهش مدت و هزینه مرحله انقلابی میشود.
باید به اینان یادآوری کرد که هم اکنون مهمترین دوگانه اجتماعی در شرایط انقلابی ایران «ادامه وضع موجود، در برابر دگرگونی وضع موجود» است. اصلیترین دوگانه سیاسی هم «دیکتاتوری یا دموکراسی» است. بقیه دوگانهها و تضادها هم مهم هستند اما این دوگانهها بعنوان اصلی ترین قرار میگیرند. بدون حل این دو تضاد، هیچ مطالبهای محقق نمیشود. در شرایط انقلابی، فرد و گروه اجتماعی، یا عامل تغییر هستند یا موضوع تغییر.
تمام اعتراضات، اعدامها، زندانیشدنها و تبعید از وطن فعالان سیاسی طی دههها برای تغییر وضع موجود و با هدف تحقق خواستهها و بهبود شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بوده است. هماکنون که شرایط با سرعت در حال تغییر است، سکوت و بیتفاوتی نشانه رضایت از وضع موجود بوده و بازی در زمین حاکمیت مستبد جمهوری ولایت فقیه بهشمار میرود.
اما بر کنار از همه این مشکلات، نقطه قدرت رژیم در نبود آلترناتیو حاضر و آماده ای است که بتواند با بسیج مردمی خود را جایگزین رژیم سازد. در غیابِ یک اپوزیسیون منسجم و متشکل جنبش های قهرمانانه مردم ایران یکی پس از دیگری سرکوب می شوند، و مرگِ کُندِ رژیم را طولانی تر و برای مردم ایران خونبار تر می کند. در این جا تاکید ما به ویژه بر اپوزیسیون رژیم در خارج از کشور است. در داخل کشور، هر صدای معترضی یا در زندان است، یا خانه نشین شده، و یا کشته شده و یا در خطر مرگ قرار دارد.
چهار دهه حاکمیتِ حکومت اسلامی بر ایران با همهی پیامدهای مرگبار و ویرانگرش بهترین دلیل است که باید به ادامه نظام کنونی بر ایران پایان داد و همچنین باید در ساختار سیاسی ایران بعد از «جمهوری اسلامی» از هرگونه دخالت مذهب و ایدئولوژی در حکومت بطور قاطع جلوگیری به عمل آورد. نظام «جمهوری اسلامی» نه تنها حکومتی علیه منافع ملی ایران، بلکه تهدیدی جدی علیه بشریت، حقوق بشر و صلح و همزیستی منطقهای و جهانی است. 44 سال حاکمیت این نظام و رفتار و عملکرد آن در این مدت، ضرورت لازم برای پایان دادن به موجودیت آن را تائید میکند. هر روز ادامهی این حکومت مذهبی، فقط بیلان خونین و ویرانگر آن را سنگین و طولانیتر خواهد کرد.
اکنون کسی دنبال اصلاح رژیم نیست. آنچه که ملت ایران می خواهند انحلال رژیم جمهوری اسلامی در کلیت آن و جایگزینی آن با یک حکومت دموکراتیک و آزاد است که در آن همه ی ایرانیان با هر گونه تفکر سیاسی، مذهبی، فرهنگی و از هر گونه قوم و ملیتی بتوانند با آزادی و حقوق برابر و در سایه قانون در کنار همدیگر زندگی کنند و در آبادانی کشور عزیزشان ایران سهیم باشند.
ایرانیان خارج از کشور نقش بسیار مهمی در مبارزات مردم ایران برای آزادی و دموکراسی ایفا می کنند. آنان در تظاهرات خیابانی، اطلاع رسانی به جامعه کشوری که در آن زندگی می کنند و نیز به جوامع جهانی سهم مهمی دارند.
حمایت جامعه جهانی از حرکات آزادی خواهی ملت ایران تأثیر قابل توجهی در پیروزی این حرکات دارد و ایرانیان خارج از کشور بایست به حضور فعال خود در این حرکات ادامه دهند.
نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور بایست به این واقعیت توجه داشته باشند که آنان در ایران مستقر نیستند، بلکه در خارج از ایران برای انحلال رژیم جمهوری اسلامی کوشش می کنند و مبارزه آنان با همدیگر در چنین شرایطی نه تنها بی معنی است، بلکه در نهایت به نفع رژیم تمام می شود. آنان باید بدانند که در شرایط فعلی و در تبعید علیرغم تفاوت عقیده سیاسی و حزبی، وجه مشترک آنان کوشش برای انحلال رژیم جمهوری اسلامی و استقرار حکومت آزاد و دموکراتیک در ایران است. لذا برای رسیدن به این هدف مشترک بایست تفاوت های عقیدتی و حزبی خود را کنار زده و با همدیگر همراه شوند.
مبارزه سیاسی آنان با همدیگر پس از آزادی ایران و استقرار آنان در کشور و برای به دست آوردن بیشترین کرسی های مجلس ملی و به دست گرفتن دولت می تواند شروع شود.
در شرایط حاضر وظیفه کلیه احزاب اپوزیسیون و شخصیت های فعال سیاسی ایرانی اتحاد و یگانگی و پذیرش موجودیت همدیگر و احترام به احزاب و عقاید یکدیگر برای رسیدن به هدفی مشترک یعنی آزادی ایران است.
خواسته های مردم ایران و ایرانیان ساکن لوکزامبورگ از مقامات لوکزامبورگ و اتحادیه اروپا :
1. جمهوری اسلامی ایران بعنوان یک حکومت نخ نمای دیکتاتوری، انتخاب هیچ یک از ایرانیان داخل و خارج نیست.
2. فشار هر چه بیشتر لوکزامبورگ و اتحادیه اروپا برای تحریم بیشتر تمامی ارگان های دولتی نظامی و غیر نظامی جمهوری اسلامی ایران.
3. امضای برجام و مصالحه با جمهوری اسلامی ایران بخاطر مسئله کمبود ذخایر انرژی یعنی امضای سندیست که جوهر آن با خون مردم ایران و قلم آن استخوان های بدن تمامی جانباختگان راه آزادیست.
4. جمهوری اسلامی ایران و رهبرمعلوم الحال آن از ناامنی منطقه در خاورمیانه با فروش سلاح برای دور زدن تحریم ها استفاده میکند، که باید دست دخالتگر این دیکتاتور مذهبی از منطقه کوتاه شود.
5. ما مردم ایران دوست داریم با همه دنیا روابط دوستانه و دیپلماتیک داشته باشیم ، اسرائیل، آمریکا و انگلستان دشمنان خاک و مردم ما نیستند، این کینه توزی و دشمنی با کشورها و جهانیان فقط خواسته حکمای حال حاضر در ایران است نه مردم آن.
6. جمهوری اسلامی یعنی بمب اتم در منطقه، یعنی خطری برای تمام دنیا.
7. جمهوری اسلامی یعنی همنشینی و دوستی با دیکتاتوری دیوانه به نام ولادمیر پوتین.
8. جمهوری اسلامی ایران یعنی خطر بازسازی حکومت اسلامی داعش مَسلک در منطقه خاور میانه.
9. ما به نمایندگی از مردم ایران از لوکزامبورگ، اروپا و جامعه بین الملل میخواهیم که پرونده قتل مهسا امینی و جوانان و معترضان کشته شده در اعتراضات اخیر و قبلی را در دادگاهی بی طرف رسیدگی کنند.
10. در کشور ما ایران یک جنگ تمام عیار همانند آنچه در اوکراین با تجاوز روسیه رخ داده است در حال رخ دادن است، با این تفاوت که مردم ایران با دست خالی و نیروهای سرکوب گر با مهمات جنگی به معترضین حمله میکنند.
11. زمان حکومت های مذهبی 600 سال است که برچیده شده است اما کشور ما ایران همچنان به روش 1400 سال پیش اداره میشود.
12. منتقدین سیاسی و فعالان مدنی در ایران بخاطر ابراز عقیده و نظرشان در زندان ها جان میبازند.
13. اقلیت های مذهبی و دینی ابتدایی ترین حقوق مدنی خود را برای زندگی در ایران ندارند و هر روزه از ظلم و تَوَحُش رژیم اسلامی در رنج و عذاب هستند.
14. دگرباشان جنسی حتی از کوچکترین حق انتخاب یعنی حق انتخاب شخصی برای بدن خود محروم هستند و به تازگی مطابق دستور یک دادگاه در ایران دگرباش بودن حکمش اعدام است.
15. زن بودن در ایران یعنی جنس ضعیف و نداشتن حق انتقاد و حق انتخاب، زن بودن در ایران یعنی جرمی که از لحظه تولد با زن زاده میشود و محرومیت از تمامی حقوق، همچون : اجازه نداشتن برای انتخاب نوع پوشش، اجازه نداشتن برای انتخاب همسر، اجازه نداشتن برای هیچ کار اداری بدون اجازه پدر یا شوهر و الاآخر... در یک کلام زن بودن در اسلام و حکومت اسلامی یعنی پست ترین مرتبه جانداری در حکومت مردسالاری اسلامی.
16. رسیدگی دوباره و تحقیق در مورد پرونده مامورین جمهوری اسلامی ایران که در نقش پناهنده سیاسی و هدف جلوگیری از اتحاد اپوزیسیون های رژیم در لوکزامبورگ آزادانه زندگی میکنند.
17. قطع هر نوع مُراوِدَت های تجاری با جمهوری اسلامی ایران و فشار همه جانبه به مقامات رژیم.
18. تشکیل یک دادگاه بی طرف برای رهبر جمهوری اسلامی ایران علی خامنه ای و رئیس جمهور آن ابراهیم رئیسی و کل قوا و وزیران کشور برای جنایات و اعدام های صورت گرفته در 44 سال حکومت دیکتاتوری.
19. پشتیبانی سیاسی و دیپلماتیک برای حمایت از معترضین داخل ایران.