در کارزار به راه افتاده چه در ایران و چه در خارج از کشور به طور باور نکردنی یکصدایی عجیبی در یک جمله «نه به جمهوری اسلامی» به گوش میرسد، که بجای خود ستودنی است. به طور قطع بوی فساد، ظلم، بی کفایتی، زیاده خواهی، هتاکی، دیکتاتوری، ... و چپاول منابع ملی توسط حاکمان جمهوری اسلامی مدت زمان مدیدی است که تمام دنیا را برداشته است. این جفای جفاکارانه حاکمان جمهوری اسلامی بر هر ایرانی اعم از خرد و کلان آشکار و مبرهن است، اما باورهای غلط و عقاید نادرست و سواستفاده از دین در حکومت همیشه باعث و بانی این بوده که مردم ایران در هر دوره از اعتراضات به چهار دسته معترضین، سرکوبگران، بی تفاوتین و سودجویان تقسیم شوند. تاریخ ثابت کرده است که حکومت های دینی ثمره ای بجز دیکتاتوری و عوام فریبی از راه جریحه دار کردن احساسات دینی و مذهبی نداشته اند، چرا میبایست هم وطن و هم خونی که با یک زبان در یک خاک با بقیه افراد جامعه زندگی میکند بخاطر دفاع از دین وشریعت یا ولایت خون برادر و خواهرش را بریزد، مگر غیر این است که با کلاهبرداری شرعی و مذهبی این عمل ضد انسانی از طرف والیان و مراجع تقلید حلال و جایز دانسته شده است.
دسته های معترضین
این دسته خود شامل دو شاخه اصلی درداخل و خارج کشور میشود:
- معترضین داخلی که اولین دسته آنها معترضینی هستند که در خیابان های شهرهای ایران اعتراض خود را بی مهابانه نسبت به نابهنجاری های جامعه اعلام میکنند. دسته دوم منتقددین، نویسندگان، روشنفکران و تئوری پردازان هستند که اعتراض خود را بدون خشونت و توهین در قالب مقالات روشنگری و ترویج فرهنگ اعتراض درست، بدون ترس در رسانه و جامعه انتشار میدهند. دسته سوم معترضین جوگیری هستند که به خودی خود هدفی ندارند و فقط به خاطر خالی کردن فشارها و ناملایمتی های روزگار سعی در تخلیه عصبانیت خود در قالب خرابکاری و تخریب اموال شخصی و فحاشی و هتاکی در صفوف معترضین به عنوان معترض نما خود را جای میدهند. دسته چهارم معترضینی هستند که جدا از حضور خودشان در اعتراضات به عنوان معترض، سعی در رساندن صدای اعتراض به گوش بقیه را دارند، مانند خبرنگاران آزاد یا شهروند گزارشگران. دسته بعدی معترضینی هستند که اعتراض خود را در قالب تحریم و عدم حمایت بی سر و صدا با شرکت نکردن در انتخابات یا تحصن و حضور نیافتن در موضوع مورد اعتراض، بیان می کنند. دسته آخر معترضینی هستند که اکثریت جامعه ایران را متاسفانه تشکیل میدهند با وجود داشتن اعتراض به خاطر ترس اززندان واز دست دادن شغل، خانواده، موقعیت اجتماعی، جان و فرزند و از بیان و انجام اعتراض چه بصورت تجمع و چه بصورت تحریم می پرهیزند.
- معترضین خارجی که دسته اول آنها حمایت از اعتراضات داخلی را در قالب پوشش خبری، حمایت مالی، رسانه ای و جمع کردن امضا یا تلاش برای به ثبت رساندن قانون جدید در دیوان های قانونگزاری خارج از کشور جهت رساندن صدای معترضین به گوش تمام دنیا انجام می دهند، که نقش بسزایی در جهانی شدن صدای اعتراضات دارند. دسته دوم معترضینی هستند که با مجوز و در قالب تجمع نمادین و بصورت یک برنامه کنفرانس یا محفل در یک مکان های عمومی و با حضور رسانه و بدون ایجاد مزاحمت، اعتراض و همصدایی خود را با معترضین داخلی نشان میدهند. دسته سوم معترضینی هستند که با تحریم و عدم حمایت از کارزارهای انتخاباتی در خارج از کشور به صورت شخصی اعتراض خود رو نشان میدهند. دسته آخر معترض نمایان سودجویی هستند که در قالب معترض و حمله تجمع ها همراه با هتاکی ، فحاشی و توهین در مقابل مکان های دیپلماسی دست به خرابکاری و تعرض میزنند، ودر اکثر موارد با دخالت پلیس متفرق می شوند، این دسته خطرناکترین دسته برای هر نوع اعتراض هستند که متاسفانه دربحث اعتراضات و تجمعات به آنها توجهی نمیشود و جدی گرفته نمیشوند در صورتی که با ساماندهی جدی میتوانند تاثیرگذار باشند.
دسته سرکوبگران
این گروه که شامل وابستگان، حافظان منافع و طرفداران بی قید و شرط حاکمیت و موجودیت جمهوری اسلامی در خاورمیانه هستند در قالب، سپاه پاسداران، بسیج، لباس شخصی ها، سربازان گمنام، اطلاعات، مدافعان حرم، طرفداران نظام، یگان ویژه، حزب الله، ... و دولت های موافق با جمهوری اسلامی از هیچ اقدامی جهت فروکش کردن اعتراضات، کشتن، ربودن و سرکوب معترضین ابایی ندارند.
دسته های بی تفاوتین
از نظر شخص بنده به عنوان نویسنده این مقاله بی تفاوتین شامل دو گروه طبقه مرفه و متدین جامعه میشود.
- طبقه مرفه گروهی هستند که از نظرشان همصدایی با معترضین هیچ تفاوتی در زندگی آنها ایجاد نخواهد کرد چه نتیجه آن اعتراض موفقیت آموز باشد یا نه به طور کلی این دسته فقط به فردیت و ثروت اندوزی خود بیشتر از جامعه اهمیت میدهند و عجیب نیست که نسبت به هیچ یک از ناملایمتی های اقتصادی یا اجتماعی وارده بر قشر ضعیف عکس العملی نشان ندهند.
- متدینین گروهی هستند که چون حکومت اسلامی و رهبری ولایت را بر حق میدانند، هرگونه اعتراض بر حکومت و ولایت را نشانه کفر و ضدیت با دین به حساب می آورند و خود را تسلیم شده در برابر دستورات رهبر و ولی خدا میدانند. ناملایمات ها، نا هنجاری ها و مشکلات جامعه را حکمت الله و قضاوقدر میدانند و مشکلات را ناشی از فشارهای دولت های غربی میدانند.
دسته سودجویان
این دسته هم به دو بخش سودجویان اقتصادی و سیاسی تقسیم بندی میشوند:
- سودجویان اقتصادی گروهی هستند که با تحریک اعتراضات مسالمت آمیز به تظاهرات خرابکارانه از شرایط بوجود آمده سود میبرند، مانند قیمت گزاران بازار سیاه ارز یا فروشندگان اسلحه و مهمات، این دسته از منحرف کردن یک جریان به نفع خود از اعتراضات سودجویی میکنند.
- سودجویان سیاسی گروه کوچک و خاصی از افراد، احزاب یا سازمانها و اپوزیسیون ها هستند که در اعتراضات با نشان دادن هم دلی و همصدایی، قصد در ترویج و تبلیغ عقاید و باورهای خود در میان معترضین دارند که با سیاه نمایی و حس همدردی سعی دارند رهبری اعتراض را به اسم خود ثبت کنند. این دسته قصد دارند خشونت های ذاتی و مذهبی خود را در موج به راه افتاده اعتراض تحمیل کرده و جهت اعتراضات را به خرابکاری تغییر دهند. معمولا این دسته با همه اوپوزسیون ها و مخالفین ناسزگار هستند و برای جلب توجه در میان قشر سیاسی و پناهندگان همه مخالفان عقایدشان را جاسوس جمهوری اسلامی مینامند. خوشبختانه تعداد این گروه ها بسیار اندک و کاملا شناخته شده است، که از نظر همه قشرهای جامعه ایران منفور هستند.
-موزدوران دسته ای هستند که دست نشانده های خود رژیم جمهوری اسلامی هستند که چه در داخل و خارج با تحریک کردن مردم برای فرستادن به پای صندوق های رای با شعار « طرفداری از اصلاحات » یا با تحریک کارمندان دولتی که به پای صندوق های رای بروید ولی رای خالی بدهید، به نفع انتخابات تلاش میکنند. فراموش نکنید که با یک دولت حیله گر و شیاد سروکار دارید پس همین که شما در انتخابات شرکت کنید ولی رای هم ندهید یا رای سوخته به صندوق بیاندازید، باز در آمار شرکت کنندگان انتخابات به حساب خواهید آمد، سال هاست که بر همگان آشکار شده که رای دادن مردم هیچ تاثیری در انتخابات ندارد فراموش نکنید که با شرکت در انتخابات به بقای جمهوری اسلامی و حکومت دیکتاتوری کمک کرده اید.
نتیجه گیری
مردم ایران یکبار شاهد انقلاب با انتخاب اشتباه یا شاید تحمیل بی انتخاب بودند و با ریختن خون در اعتراضات خیابانی به خوبی در این چهل و سه سال آشنا شده اند، نه دیگر مادری تاب از دست دادن جگر گوشه اش را دارد و نه رمقی برای ملت برای تحمل ضربات باتوم در برابر سرکوب های اعتراضی مانده است. در جوامع دیکتاتوری و سرکوب گر همچون جمهوری اسلامی مجالی برای نشان دادن اعتراض در قالب تجمع و تظاهرات وجود ندارد و تحریک ملت برای این عمل بازی با جان و ناموس معترضین است، که نمونه های قبلی آن بر کسی پوشیده نیست. در جامعه مدرن روش های اعتراض خاموش و تحریم تبدیل به جایگزینی مناسب دربرابر اعتراضات خیابانی شده است. پس چرا با الگو گرفتن از این روش یعنی تحریم کردن سراسری انتخابات اعتراض خود را نسبت به جمهوری اسلامی و بی کفایتی زمام داران حکومت نشان ندهیم. بجای ریختن در خیابان ها و ترس از دست دادن جان در برابر یک مشت سرکوب گر فاقد وجدان به روش های دیگری باید اندیشید، اگر کارمندان، معلمان و دانشجویان نیز با همه مردم همصدا و هم رای باشند و بطور یکپارچه انتخابات تحریم شود بدون شک اساس وجود نظام حکومت اسلامی زیر سوال خواهد رفت. بعنوان معترض به دور از وطن با نه به جمهوری اسلامی و تلاش دربالا بردن آگاهی اطرافیان میتوانیم با تحریم کردن انتخابات در اعتراضات سهیم باشیم . تنها کاری که از دست ما بر خواهد آمد این است که اطلاعات درست را به گوش معترضین در ایران و صدای معترضین را به گوش جهانیان برسانیم.
در آخر باید اضافه کرد که هیچ حکومتی یا اپوزیسیون یا احزاب و گروهای مخالف با ریختن خون و ترور شخصیتی یا اعمال خرابکاری نه میتواند محبوبیت کسب کند و نه میتواند اساس بقای خود را تضمین کند. وقت آن فرا رسیده که در این دوران که پایه های حکومت جمهوری اسلامی سست گشته و دیکتاتوری آن بر همگان ثابت وفروپاشی این نظام فاسد نزدیک شده است با اتحاد و همصدای احزاب و اپوزیسیون ها برای رسیدن به یک هدف مشترک تلاش کرد. اما باید مراقب بود و همیشه اندیشید که بعد از رژیم دیکتاتور جمهوری اسلامی چه کسی بر سر کار خواهد آمد؟ یک جمهوری دمکراتیک متشکل از همه احزاب و اپوزیسیون ها بدون دخالت دین در حکومت در چهارچوب دمکراسی و حکومت مردم بر مردم؟ یا چیزی دیگر؟
گاهی در سرزمینهای بی حاصل و کویری گلهایی می روید که مشابه آن را در هیچ جای دنیا نمی توان یافت بی تردید درسرزمین بی حاصل احساس هم ممکن است آگاهی ها و تجربه های باطنی ناب شکوفا شود، می گردیم و آنها را پیدا میکنیم و به باور میرسیم درباره توانایی های وجودمان.
با تحریم انتخابات اساس رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی زیر سوال خواهیم برد.